غریبه
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
من جاودانیم که پرستوی بوسه ات
بر روی من دری ز بهشت خدا گشود
اما چه میکنی دل را
که در بهشت خدا هم غریب بود.
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 30 تير 1395 ساعت 22:56 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 817